میرزا محمد مهروی (سالک)
شاعری گمنام
حسین مهروی
جناب میرزا محمد مهروی متخلص به «سالک» از شاعران گمنام جرقویه است. وی در سال 1305ش در روستای دستچرد جرقویه در محله ی کوچه امیر کنونی دیده به جهان گشود. پدرش میرزاحسن حاج مهرعلی بیک و مادرش خورشید خانم دختر میرزا ابوالقاسم کمال آبادی بود. میرزا ابوالقاسم مؤسس قنات علی آباد حادثه است و با چند تن از پسران خود در مسجد جامع کمال آباد مدفونند.
میرزا محمد مهروی (سالک) در سال 1317ش به کمال آباد مهاجرت کرد و در آنجا بود که با مرحوم فاطمه پیمان ازدواج بست. آن بانو از اهالی قلعه ی حسن آباد و از طایفه ی طیبی ها در همین قلعه بوده است. ثمره ی این ازدواج سه دختر و یک پسر به نام حسین (اینجانب) می باشد.
میرزا محمد، عربی را نزد دایی خود آیت الله میرزا اسدالله شریعتی ـ که شهره ی عصر خویش بود ـ آموخت. این استاد او نیز در مسجد جامع کمال آباد مدفون است. ریاضیات را از استادان مشهور آن دوران در اصفهان فرا گرفت.
از ویژگیهای میرزا محمد این بود که در عین داشتن وقار و متانت، با مردم با خوش رویی رفتار می کرد. همواره از اشخاص ضعیف طرفداری می کرد و از همنشینی با کشاورزان در صحرا لذت می برد. به هنگام صحبت با دیگران، سخن کسی را قطع نمی کرد و به سخن گوینده، بخوبی گوش فرا می داد.
برای رفع گرفتاریهای زندگی، به ختم قرآن و ادعیه های دیگر رو می آورد. از سوگند خوردن پرهیز داشت و به دیگران نیز سفارش می کرد که در حد توان، از سوگند خودداری کنند.
مهمان دوست و مردم دار بود و مقید به مشایعت مهمان تا درب خانه بود. در خانه نه تنها روحیه ی پدرسالاری نداشت بلکه در کارهای خانه کمک کار بود.
به آباد کردن زمینهای بایر و حفر قنات علاقه مند بود و قنات خیرآباد از یادگارهای اوست. بیشتر اوقات به مزرعه می رفت و در سایه ی درختان به سرودن شعر مشغول می شد. او ارادتی خاص به خاندان عصمت و طهارت(ع) داشت. در حال حاضر 420 بیت از اشعار او را در اختیار داریم.
در واپسین روزهای زندگی، به تلاوت قرآن و کتابهای دینی و تاریخی اهتمام بیشتری داشت. تا اینکه پس از پنج روز بیماری، در شب بیست و هفتم آذرماه 1342 به دیدار حق شتافت. یادش گرامی باد.
اینجانب در همان شب، از روی دلتنگی دو بیت زیر را سرودم:
همای بخت سعادت پرید از لب بام چنان پرید که از هم گسیخت رشته ی دامم
شکوه باغ مرادم غزال نیک خرامم چنان برفت که با خود ببرد نام و نشانم